غیبت طولانی بهمراه خبرهای جدید
دختر قشنگم سلام ، امروز اومدم کلی بهت بگم که چرا این مدت غیبت داشتم و نتونستم بیام برات چیزی بنویسم مانلی عزیزم طی این مدت من درگیر خانه ی عمه مرضیه بودم چون بعد 2 ماه از عروسی عمه خونشونو تحویل گرفت و داشتیم جهیزیه عمه را میبردیم و خونشونو تمیز میکریم اینم عکسش ولی دخترم تو تو این مدت یک دو الی سه روزی سرما خوردی و کمی حال ندار بودی منم خیلی برات ناراحت بودم که چرا مواظبت کافی از تو نکردم و منم کلی لباس تنت کردم که عرق کنی و زودی خوب بشی ، خدارا شکر زودی حالت خوب شد و بعدشم کلی مامانیو خوشحال کردی که بتونه با انرژی به کارای عمه برسه بعدشم مامانی یک روز خاله بهاره و روژینا روهم دعوت کرد بیان خونمون و تو با رو...
نویسنده :
rasha
11:02
عشق مادر
سلام عزیزم . میدونم که خیلی وقته که نتونستم بیام برات چیزی بنویسم ،آخه مامانی خیلی سرش شلوغه مشغوله کارای عمه مرضیه هست چون که عمه هم پاهاش شکسته و نمی تونه به کاراش برسه مامانی بهش کمک میکنه دخلم . انشاله سرم که کمی خلوت شد میام حسابی کلی برات چیزای قشنگ می نویسم فدات مامانی .
نویسنده :
rasha
10:46